تراشه: ژوئن – مقالات کوتاه در اینجا و در حال حاضر

آتش سوزی در مسکوتوسط Shiva Tombrasآتش از مسکو 1812 توسط الکساندر اسمیرنوف (1813). | Wikicommons. دامنه های عمو

توسط NEWSATROPAT در 12 خرداد 1399

آتش سوزی در مسکو
توسط Shiva Tombras

Fire of Moscow
آتش از مسکو 1812 توسط الکساندر اسمیرنوف (1813). | Wikicommons. دامنه های عمومی.

در 14 سپتامبر 1812 ارتش ناپلئون بود در مورد به وارد مسکو شد. پیشتاز بود به ریاست دریاسالار یواخیم Murat ناپلئون برادر در قانون و پادشاه ناپل. Murat خواهد وارد مسکو برای اولین بار ناپلئون را دنبال پیروزی در یک یا دو روز.

آنچه در ادامه به عنوان هموار به عنوان برنامه ریزی شده. برای بسیاری از مردم روسیه و نیروهای در حال فرار از شهر. به نزدیک شدن به فرانسه تمام تنظیمات نگاه بسیار شبیه به یک کمین بودند مراقب باشند. بزرگترین مشکل این بود که آتش است.

هیچ کس درک دقیقا چگونه آن آغاز شده است. اولین گزارش در مورد آن بودند که روسیه به دنبال آن با منابع. توسط شب هنگام بسیاری از مسکو بود در شعله های آتش. زمانی که او وارد ناپلئون احساس نمی امن باقی بماند. او مجبور به فرار شد.

آتش ادامه داد: برای چند روز و زمانی که آن را فوت بسیاری از مسکو نابود شد. نیروهای فرانسوی غارت شهر و در سمت چپ چند هفته بعد.

*

من نوشت: آخرین باری که در مورد نظریه پردازان توطئه و ادعا می کنند که آنها به دنبال حقیقت است.

حقیقت این است که معمولا از عنوان مربوط به مکاتبات بین اظهارات و دولت از امور. یک اشکال فرضیه و سپس آزمون این فرضیه در برابر شواهد و انتظار برای تایید و یا رد آنها. شما می توانید صادقانه ادعا می کنند که "گربه بر روی حصیر" اگر و تنها اگر این گربه است بر روی تشک. حقیقت اما می آید با رشته های متصل. مهم تر از حقیقت نوشتم که رعایت مجموعه ای از پیش پذیرفته اعتقادات یک پارادایم یا چارچوب تفسیری.

ما همیشه برخی از چارچوب تفسیری است. همه ما است. دانشمندان و نظریه پردازان توطئه به طور یکسان. ما درخواست آن را به پدیده های در دست, و آن را اجازه می دهد برای فیلتر کردن برای ما آنچه مهم است از چه چیزی نیست. چه مدرکی باید یکی در نظر بگیرند ؟ این دقیقا همان است که در آن چارچوب تفسیری به بازی می آید. که چیزی است که نشان می دهد ما چه مربوط است و چه چیزی نیست. این چارچوب تفسیری که دیکته آنچه که واقعیت را بپذیرید و چه حقایق را نادیده بگیرد.

*

که شروع به آتش سوزی در مسکو ؟ هر طرف بود سرزنش دیگر. فرانسوی ها فکر می کردند که آن را ناشی از روسها شدید میهن پرستی: آنها فقط می خواستم به از بین بردن ناپلئون پیروزی. روس ها از سوی دیگر ادعا کرد که آتش بود اجتناب ناپذیر ناشی از وحشیگری فرانسه: آنها غارت ثروت های آن و سپس سوخته این شهرستان را از حسادت.

برای لئو تولستوی می نویسد که در مورد حوادث در جنگ و صلحرا سرزنش نهفته است نه در طرف. ممکن است آن را "چاپلوس" او می نویسد: برای فرانسه به سرزنش وحشیانه روس ها و روس ها به سرزنش "تبه کار بناپارت" اما "این غیر ممکن است برای دیدن که می تواند وجود داشته باشد هیچ جمله علل فوری برای سوختن". شواهد روشن است: چوبی و شهر مسکو رها شده بود توسط آن مناسب ساکنان شد و در حال حاضر پر از بی تفاوت و بی دقتی غریبه بودند که "اجازه به سر می برد و شروع به پخت و پز فرنی برای خود".

آن را غیر ممکن است برای دیدنمی نویسد تولستوی.

شاید این نیز غیر ممکن است برای دیدن اغراق آمیز خوشبینی درگیر در فکر دستیابی به حقیقت به عنوان یک فرایند فرضیه تشکیل تست و رد. تولستوی را مشاهده آتش از مسکو به خوبی ممکن است درست باشد. اما زمانی که شما در حال گفتن یک ساکن مسکو در زمان و شما ببینید در ترس و ناامیدی آتش ویرانگر شهر خود و سربازان فرانسوی غارت و چپاول اموال خود را تشکیل و تست فرضیه کم است در اولویت های خود را. تولستوی در مصداق نمی خواهد انجام این ترفند برای شما.

*

هیچ کدام می تواند ادعا می کنند که آگاهی کامل و دستور کامل از تمام فرآیندهای آنها در شرکت است. آن را فقط ممکن نیست. در نظر بگیرید برای مثال انگلس. "تاریخ" او می نویسد: چند سال پس از تولستوی "ساخته شده است در چنین راهی است که نتیجه نهایی همیشه ناشی از درگیری بین بسیاری از فردی بخواهد [...] چه هر فردی بخواهد مسدود است توسط هر کس دیگری و چه ظهور چیزی است که هیچ کس نمی خواست."

با همه مربوطه تفاوت تولستوی و انگلس به اشتراک گذاری یک Hegelian درک درستی از تاریخ است. هگل ادعا کرد که وجود دارد این است که یک منطق در تاریخ منطق است که قابل تشخیص در سطح فردی عمل است. تاریخچه اتحاد جهت: آن را از جایی می آید و می رود به سمت جایی. انگلس (و مارکس با او) موافقم. خود نقطه شروع متفاوت, البته, و بنابراین نتیجه گیری خود را. اما هر دو فکر از تاریخ به عنوان داشتن یک جهت شناسایی در اصل.

تولستوی از سوی دیگر خواهد بود محدود. حتی اگر وجود دارد یک منطق از تاریخ این منطق تنها می تواند عطف به ماسبق تفسیر. تاریخی فرآیندهای حد هرج و مرج منشاء این هرج و مرج بودن عمل فردی و آزادی را به عنوان چنین است.

مردم نمی تواند اجتناب از تلاش برای درک منطق از حوادث. همه چیز می تواند اتفاق می افتد تنها به یک دلیل. هنگامی که شما می دانید دلیل چیزهایی که احساس می کنم کمی امن تر است. شما امیدواریم که شما می توانید خودتان را آماده کنید. که امید بیهوده و کاذب ایمنی. اما زمانی که شما در میان چیزهای مهم ترین چیز این است برای پیدا کردن چیزی است که می تواند به نگه داشتن چک در خود ترس و ناامیدی است. شما نیاز به اطمینان توضیح. نه حقیقت.

نیاز به نگه داشتن چک در ترس و ناامیدی است. شاید که چه انگیزه پردازان توطئه.

شاید نه تنها آنها را.



tinyurlis.gdu.nuclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب